از دوران دبستان به انشاء علاقه زیادی داشتم و خاطرات سفرهای خود را مینوشتم. نویسندگی باعث رشد فکر و خلاقیت میشود. پیشنهاد میکنم شما عزیزان نیز خاطرات خود را یادداشت کنید. این نوشته کوتاه مربوط میشود به سفر من به یک منطقه مرزی در استان سیستان و بلوچستان که به عنوان مشاور تحصیلی یا به قول خودشان خَیّر اندیشه ساز به آنجا رفتم. امیدوارم باز هم بتوانم به شهرها و روستاهای دیگری سفر کنم (سفر بعدی شهر سی سخت و لردگان است).
صبح روز یکشنبه ۲۵ آذر بعد از ۱۴ ساعت مسافرت با قطار به شهر زاهدان رسیدم و بعد از دیدن دانشگاه زیبای سیستان و بلوچستان همراه با مدیر آموزش و پرورش بخش جالق و کارشناس مشارکتها و انجمن اولیا و مربیان (که زحمت کشیده بودن و تا شهر زاهدان آماده بودند) حرکت کردیم به سمت منطقه جالق…
بعد از گذشت مسیر طولانی در کنار کوه تفتان، شهرستانهای خاش و سراوان به شهری در کنار مرز پاکستان رسیدیم. تقریبا نزدیک غروب بود و به خانه یکی از کارمندان اداره آموزش و پرورش رفتیم. شهردار محترم، رئیس شورای شهر و معاون آموزش وپرورش هم به استقبال ما آمدند و یک شب نشینی عالی با مهمان نوازی مردم خون گرم این منطقه داشتیم.
.
در بخش جالق تقریبا ۹۰۰۰ نفر دانش آموز وجود دارد ولی تعداد مدارس بسیار کم است و فقط یک مشاور مرد و یک مشاور خانم دارند و به دلیل کمبود امکانات، بعضی از دانش آموزان فقط تا پایان دوره ابتدایی (سیکل سابق) تحصیل میکنند و بعد از آن به دنبال کار میروند.
اهالی شهر جالق مثل خیلی دیگر از مردم بلوچ، سنّی هستند و به فارسی بلوچی صحبت میکنند. با اینکه این شهر در نزدیک مرز پاکستان است ولی امنیت و آرامش خوبی دارد. متاسفانه در خیلی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان، گاز رسانی نشده است و مردم مجبورند با کپسولهای گاز یا چراغ نفتی، سیستم گرمایشی خانه خود را تأمین کنند. آب بخش جالق از طریق قنات تأمین میشود که با یک منبع بزرگ و پمپ به سمت خانهها لولهکشی شده است.
رود فصلی جالق با طول حدود ۱۱۰ کیلومتر (۲۵ کیلومتر آن در پاکستان جاری است) از ارتفاعات باداموکوه و سفید کوه در شمال غربی شهر سراوان سرچشمه می گیرد و به نام کنُفُوسْکی به سوی شمال جریان می یابد. این رود پس از پیوستن چند رود فصلی به آن، به رود سردشت تغییر نام می دهد. در ادامه مسیر، رودهای زَگَز و نوکودار به آن میپیوندند و رود جالق پس از گذشتن از کنار شهر جالق، از مرز خارج میشود و بعد از پیوستن ریزابههای متعدد به آن، وارد هامونِ ماشْکِل/ ماشکیل میگردد.
مردم این منطقه یک غذای معروف به نام تباهه دارند. یکی از روش های سنتی نگهداری گوشت، خشک کردن آن در زیر آفتاب به همراه نمک و ادویه جات است که تا چند ماه بدون یخچال گذاشتن یا فریز کردن، میتوانند نگهداری و مصرف کنند. آنها این گوشت را با برنج و ادویه جات مختلف درست کرده و بنام تباهه میل میکنند.
.
دوشنبه ۲۶ آذر از صبح تا ظهر به سه مدرسه رفتیم و در هرکدام ۱ تا ۲ ساعت در مورد مسایل مختلف تحصیلی از جمله روش صحیح مطالعه، مرور، خلاصه نویسی، نحوه برنامه ریزی، مدیریت زمان، کنترل استرس و انتخاب رشته و شغل صحبت کردم.
.
سه شنبه ۲۷ آذر به روستای کله گان نزدیک مرز ایران و پاکستان رفتیم. یک مدرسه دخترانه دوره اول متوسطه و یک دبیرستان پسرانه با سن های متفاوت! وضعیت این مدرسه بسیار بد و دردآور بود و مدیر آموزش و پرورش به دنبال یک خَیّر مدرسه ساز برای بازسازی این مدرسه بود.
.
فیلم مصاحبه با عبدالله رئیسی از روستای کله گان که موفق شد با وجود امکانات کم، در کنکور سال ۹۷ رتبه ۲ کنکور انسانی بیاورد!
https://www.aparat.com/v/DRyKv
.
بعد از روستای کله گان، ظهر سه شنبه به یک دبیرستان دخترانه دوره دوم متوسطه در شهر جالق رفتیم.
.
بعد از صرف ناهار، عصر سه شنبه به سمت روستای سینُکان شیفت عصر یک مدرسه دخترانه رفتیم در این منطقه به دلیل کمبود مدرسه، دو شیفت بودند (صبح از ۷ تا ۱۲ و عصر از ۱۲ تا ۱۷)
.
بعداظهر همان روز به سمت منطقه تاریخی جالق و نخلستان های زیبا آن رفتیم. جایی که آثار باستانی زیادی دارد و قدمت شان مربوطه به دوره سلجوقیان و ایلخانی است. در بخش جالق ۱۵۴ اثر از جمله شهر تاریخی متروکه، مقابر، سنگ نگاره و قلعه وجود دارد.
و بالاخره چهارشنبه ۲۸ آذر بعد از خداحافظی از اهالی منطقه و کارمندان آموزش و پرورش از بخش جالق خارج شدیم و با عبور از شهرستانهای سراوان، سوران، زابلی، ایرانشهر، بزمان، بم، کرمان، رفسنجان و انار به یزد آمدیم. مسیر زابلی تا ایرانشهر در دل کوههای بیرک، پر پیچ و خم و زیبا بود.
فیلم مصاحبه با عبدالله رئیسی از روستای کله گان که موفق شد با وجود امکانات کم، در سال ۹۷ رتبه ۲ کنکور انسانی بیاورد!