به نظر میآید شیوه های آموزشی انتخاب شده و یا اجرا شده در آموزش و پرورش ایران، نتوانسته است میزان علاقمندی دانشآموزان به فراگیری علم را در سطح قابل قبولی نگه دارد.
یادگیری برای دانش آموزان زمانی جالب و شوق انگیز است که در پرتو اندیشیدن؛ حس کردن؛ بازی کردن؛ نو آفرینی؛ و فعالیت و علم انتخابی انجام شود.
کیفیت آموزشی و تربیتی در یک مدرسه، وابسته به چگونگی ایجاد زمینهها و شرایطی است که دانشآموزان بتوانند هدف یادگیری را نه هدف معلمان و والدین، بلکه هدف شخصی خود بدانند؛ چرا که اغلب دانشآموزان، درس خواندن را نه برای لذت بردن از دانستن و فهمیدن بلکه برای پاسخگویی به انتظاری که دیگران به ویژه اولیا و مربیان از آنها دارند، انجام میدهند. به همین سبب است که انگیزههای درونی و فاعلی دانشآموزان در یادگیری و موفقیت تحصیلی روز به روز کاهش مییابد و ما شاهد افزایش بیتفاوتی دانشآموزان نسبت به سرنوشت تحصیلیشان هستیم.
بازدید از موزهها و مراکز علمی، فرهنگی و هنری، زمینهای برای کاربردی کردن آموزشها و انتقال مفاهیم درسی به میدان تجربه، عمل و رفتار میباشد. به بیانی دیگر موزهها، نمایشگاهها و خانههای علم میتوانند به دانشآموزان کمک کنند که وجه عینی مفاهیم ذهنی را در محیطهای خارج از مدرسه درک کنند و این مراکز به عنوان پل ارتباطی بین آموزههای نظری و ذهنی با آموزههای عملی و مهارتی خواهند بود.
یکی از ویژگیهای آموزش از طریق موزه، یادگیری به سبک “مشاهده” است. یافتههای روانشناسی یادگیری نشان میدهد که یادگیری از راه مشاهده، پایدارتر و عمیقتر از سایر یادگیریهاست.
اگر موزهها را به منزلهی مراکزی تلقی کنیم که از نظر وسعت، تنوع و فراوانی محرکهای دیداری، شنیداری و بساوایی، جذابترین محیط آموزشی را پیش روی بازدید کنندگان قرار میدهند، آنگاه میتوانیم با اطمینان بیشتری به آموزش خلاق موزهها ایمان بیاوریم.
فرهنگ دیدار از موزهها به دانشآموزان میآموزد که با “زیبا دیدن”، “حس خوب کردن” و ” بهتر تجربه کردن” میتوانند بسیاری از موضوعات و مطالب درسی و غیر درسی را شخصاً درک، تجزیه و تحلیل کنند.
یکی از بهترین شیوههای برانگیختن دانشآموزان در محیطهای موزهای و نمایشگاهی این است که معلمان با طرح سؤالات ذهن انگیز و شوق انگیز نیروی کنجکاوی دانش آموزان را تقویت کنند.
ایجاد سؤال زمانی برای دانش آموزان امکان پذیر میشود که آنها در سازمان دهی اطلاعات قبلی و دستیابی به اطلاعات جدید مشارکت داشته باشند. در غیر این صورت طرح سؤالات غیر فعال و نامرتبط با نیاز و انگیزه درونی دانش آموزان، نه تنها حس کنجکاوی آنها را تحریک نمیکند، بلکه ممکن است منجر به بیتفاوتی و حتی بیزاری آنها نسبت به مطالب نیز شود.
در یک کار پژوهشی دانشآموزانی که برای اولین بار از مراکز علمی بازدید کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. در میان آنها پرسشنامههایی پیش و پس از بازدید توزیع شد. در مرحله بعدی پرسشنامههایی کیفی بین معلمان مدارس بازدیدکننده، در سه مقطع زمانی توزیع شد تا اثرات کوتاه و میان مدتِ بازدید از مراکز علمی در میان دانشآموزان سنجش شود.
در نهایت با استخراج دادهها و بررسی آنها، تغییرات معنیداری در میزان لذتبخش بودن فعالیت علمی و نیز نگاه جذاب به علم و موضوعات علمی بین دانشآموزانی که از مراکز علمی بازدید کرده بودند، به وجود آمده بود (جدول زیر).